هدف از افشاگری چیست؟ مخاطب افشاگری کیست؟ روی چه کسانی می خواهیم تاثیر بگذاریم؟
دنیای مجازی دنیای عجایب است و ملیونها ایرانی در آن می لولند. هر کس به منظوری در این دنیا حاضر است. ازاین میلیونها جمعیتی هم هستند که میخواهند از دنیای مجازی برای پیش برد اهداف سیاسی، برای خبر رسانی و یا افشاگری برعلیه رژیم و خط و خطوطش استفاده کنند. یعنی هدفشان مبارزه است. در دنیای مجازی کاری بیشتر از افشاگری هم نمی شود بر علیه رژیم انجام داد. اما آیا مخاطب ما مثلا ارتش سایبری رژیم است ؟ قطعا نه. پس چه کسانی مخاطب اصلی ما هستند؟ درعالم واقع و ازآنجا که هر دعوایی سه طرف بیشتر نمیتواند داشته باشد، خود به خود مخاطبان ما به سه دسته یا طرف محدود می شوند:
یکم- دشمنان و اضداد: آنها دسته ای هستند که مورد افشاکری ما هستند. وقتی ما در یک پست مجازی افشاگری انجام می دهیم، بالاخره خود دسته ای که مورد افشاگری ما هست هم پستهای ما را می بیند. آنها دشمنند، پس تحت تاثیر افشاگری ما قرار نمی گیرند. به همین دلیل آنها نمی توانند مخاطب وهدف افشا گری ما باشند. کار آنها مقابله به مثل با ماست.
دوم- دوستان و همفکران ما هستند. آنها کسانی هستند که مثل ما فکر می کنند
پس نیازی به اینکه ما آنها را تحت تاثیر قراردهیم ندارند.
سوم- دسته ای که نه دوست اند و نه دشمن. این دسته هم افشاگریهای ما را می بیند و هم مال دشمن را. آنها از قبل نظر محکمی نسبت به بسیاری از چیزهایی که می بینند یا می شنود و می خوانند ندارند، به همین دلیل منطقی این است که هدف ما ایجاد جاذبه و تاثیر گذاری مثبت روی این دسته باشد. این دسته اکثریت- یعنی عموم مردم- هستند. این نیرواست که ما را به پیروزی یا شکست می رساند. آنها به مثابه پتانسیل و معدن انرژی می باشند. یک نیروی سیاسی امیدواراست که این انرژی پتانسیل و بالقوه را استخراج و به انرژی بالفعل تبدیل کرده و در جهت سیاستهای خود بکار بزند. موفقیت و یا عدم موفقیت آن نیرو به این بستگی دارد که چقدر در استخراج این انرژی موفق است. حتی شکست و پیروزی یک نیروی سیاسی رابطه مستقیمی با میزان انرژیی که او از آن نیروی پتانسیل استخراج می کند دارد. بنا براین تاثیر گذاری و سپس استخراج انرژی پتانسیل اجتماعی- مردم- هدف اصلی هر گروه سیاسی است. این مهم هم زمانی میسر می کردد که آن نیرو بتواند با نیروی اجتماعی ارتباط برقرار کرده و روی آن تاثیر مثبت بگذارد. مثبت یا منفی بودن تاثیر بستگی به اولین برخورد و تصورذهنی که یک فرد از مطالب ما پیدا می کند، دارد. میزان این تاثیر اولیه هم تناسب مستقیمی با کیفیت افشاگریها و مطالب دارد. هر چه افشاگری ما درست تر و واقعی تر باشد تاثیر مثبت آن هم بیشتر است و بالعکس.
درجامعه کنونی ایران، رژیم تمامی راههای ارتباط مستقیم نیروهای سیاسی با مردم و انرژی پتانسیل آنها را بسته است. ایرانیانی هم که با رد شدن ازصدها سد با استفاده از فیلتر به دنیای مجازی می آیند تعداد معدودی با انگیزه های سیاسی وارد آن می شوند که همانها هم رژیم با ساختن صدها گروه و اپوزیسیون قلابی صدها دام سر راهشان گذاشته. در چنین فضایی، برای ما ممکن است فقط یک بار این شانس بوجود بیاید که چنین افرادی را تحت تاثیر قرار دهیم. دیدن مطالب ما توسط آنها میتواند تاثیرمثبت، منفی و یا خنثی داشته باشد. در صورتی که تصویر ذهنی که در ذهن چنین فردی با اولین برخورد با مطالب ما بوجود می اید منفی باشد، ما شاید برای همیشه شانس تاثیر گذاری بر او را از دست داده ایم.
اگر هدف تاثیر گذاری روی این دسته باشد، از آنجا که این دسته مطالب طرفهای مختلف را می بیند، نمی تواند هر چه ما بگوییم باور کند. به احتمال زیاد کسانی از این دسته که دنبال حقیقت هستند به صفحات کسان و نیروهایی که ما آنها را افشا می کنیم هم سرمیزنند و ادعاهایی که طرفین درگیر رد و بدل می کنند را راست آزمایی می کنند. این ادعاها در صورتیکه دروغ یا فیک باشد، دید او نسبت به آن فرد یا جریان منفی می شود. در چنین صورتی افشاگری به ضد خودش تبدیل می شود و همان بهتر که انجام نشود چون ضررش بیشترازسودش است. همچنین پخش فیک نیوز اعتبار ما را از بین می برد و اعتماد مخاطب را خدشه دار می کند. در چنین صورتی طرف دیگر مخاطب ما نمی ماند.
باید بپذیریم که بر اثر انقلاب انفورماتیک و وجود اینترنت شکل و ماهیت روبط اجتماعی تغییر کرده. افراد در زمینه های مورد علاقه شان توسط صدها و هزاران پیام وصدا روزانه بمباران می شوند. روزانه صدها نظریه، ایده، و تحلیل مختلف را میبینند، می شنوند و میخوانند. آنها دیگر لازم نیست سراغ کسی بروند، همه سعی می کنند سراغ آنها بروند و رویشان تاثیر بگذارند. آنها مجبور نیستند مخاطب کسی باشند. رقابت سنگینی درهمه زمینه ها بخصوص پیدا کردن مخاطب و برقراری ارتباط با افراد در این دنیای مجازی وجود دارد. آنها ممکن است یکبار به تور ما بخورند و اگر چیزی که میخواهند را نبینند، دفعه بعد احتمالا روی مطالب ما کلیک هم نمی کنند ووو.
در چنین فضایی هر یک مخاطب یک غنیمت است و اگر ما نتوانیم تاثیر مثبت رویش بگذاریم، دیگری خواهد گذاشت.
آگر قرار است تاثیر منفی روی چنین افرادی بگذاریم همان بهتر که هیچ کاری نکنیم. فردی که با برخورد غیر اصولی یا پخش محتوای بد- مثل فیک نیوز- از ما تصورمنفی پیدا کرد را دیگر شاید هیچوقت نتوان تحت تاثیر مثبت قرارداد. باید با خودمان تسویه حساب کنیم. آیا در فضای مجازی هستیم تا گروهی که مدعی حمایت کردن از آن هستیم را با تاثیر مثبت گذاشتن و ایجاد جاذبه بین ایرانیان یاری کنیم یا نه اینجا هستیم تا کینه ها و نفرت شخصیمان را بدون توجه به اصول اخلاقی بیرون ریخته لایک های زیر پستهامان را بیشتر کرده و به جای یار، بارنیروی سیاسی محبوبمان باشیم؟ میخواهیم جاذبه داشته باشیم و مخاطبمان را به جمع مان اضافه کنیم یا میخوایم دافعه ایجاد کنیم و از یاران بالقوه مان بکاهیم. ما میتوانیم انتخاب کنیم که جاذبه داشته باشیم یا دافعه.
یکم- دشمنان و اضداد: آنها دسته ای هستند که مورد افشاکری ما هستند. وقتی ما در یک پست مجازی افشاگری انجام می دهیم، بالاخره خود دسته ای که مورد افشاگری ما هست هم پستهای ما را می بیند. آنها دشمنند، پس تحت تاثیر افشاگری ما قرار نمی گیرند. به همین دلیل آنها نمی توانند مخاطب وهدف افشا گری ما باشند. کار آنها مقابله به مثل با ماست.
دوم- دوستان و همفکران ما هستند. آنها کسانی هستند که مثل ما فکر می کنند
پس نیازی به اینکه ما آنها را تحت تاثیر قراردهیم ندارند.
سوم- دسته ای که نه دوست اند و نه دشمن. این دسته هم افشاگریهای ما را می بیند و هم مال دشمن را. آنها از قبل نظر محکمی نسبت به بسیاری از چیزهایی که می بینند یا می شنود و می خوانند ندارند، به همین دلیل منطقی این است که هدف ما ایجاد جاذبه و تاثیر گذاری مثبت روی این دسته باشد. این دسته اکثریت- یعنی عموم مردم- هستند. این نیرواست که ما را به پیروزی یا شکست می رساند. آنها به مثابه پتانسیل و معدن انرژی می باشند. یک نیروی سیاسی امیدواراست که این انرژی پتانسیل و بالقوه را استخراج و به انرژی بالفعل تبدیل کرده و در جهت سیاستهای خود بکار بزند. موفقیت و یا عدم موفقیت آن نیرو به این بستگی دارد که چقدر در استخراج این انرژی موفق است. حتی شکست و پیروزی یک نیروی سیاسی رابطه مستقیمی با میزان انرژیی که او از آن نیروی پتانسیل استخراج می کند دارد. بنا براین تاثیر گذاری و سپس استخراج انرژی پتانسیل اجتماعی- مردم- هدف اصلی هر گروه سیاسی است. این مهم هم زمانی میسر می کردد که آن نیرو بتواند با نیروی اجتماعی ارتباط برقرار کرده و روی آن تاثیر مثبت بگذارد. مثبت یا منفی بودن تاثیر بستگی به اولین برخورد و تصورذهنی که یک فرد از مطالب ما پیدا می کند، دارد. میزان این تاثیر اولیه هم تناسب مستقیمی با کیفیت افشاگریها و مطالب دارد. هر چه افشاگری ما درست تر و واقعی تر باشد تاثیر مثبت آن هم بیشتر است و بالعکس.
درجامعه کنونی ایران، رژیم تمامی راههای ارتباط مستقیم نیروهای سیاسی با مردم و انرژی پتانسیل آنها را بسته است. ایرانیانی هم که با رد شدن ازصدها سد با استفاده از فیلتر به دنیای مجازی می آیند تعداد معدودی با انگیزه های سیاسی وارد آن می شوند که همانها هم رژیم با ساختن صدها گروه و اپوزیسیون قلابی صدها دام سر راهشان گذاشته. در چنین فضایی، برای ما ممکن است فقط یک بار این شانس بوجود بیاید که چنین افرادی را تحت تاثیر قرار دهیم. دیدن مطالب ما توسط آنها میتواند تاثیرمثبت، منفی و یا خنثی داشته باشد. در صورتی که تصویر ذهنی که در ذهن چنین فردی با اولین برخورد با مطالب ما بوجود می اید منفی باشد، ما شاید برای همیشه شانس تاثیر گذاری بر او را از دست داده ایم.
اگر هدف تاثیر گذاری روی این دسته باشد، از آنجا که این دسته مطالب طرفهای مختلف را می بیند، نمی تواند هر چه ما بگوییم باور کند. به احتمال زیاد کسانی از این دسته که دنبال حقیقت هستند به صفحات کسان و نیروهایی که ما آنها را افشا می کنیم هم سرمیزنند و ادعاهایی که طرفین درگیر رد و بدل می کنند را راست آزمایی می کنند. این ادعاها در صورتیکه دروغ یا فیک باشد، دید او نسبت به آن فرد یا جریان منفی می شود. در چنین صورتی افشاگری به ضد خودش تبدیل می شود و همان بهتر که انجام نشود چون ضررش بیشترازسودش است. همچنین پخش فیک نیوز اعتبار ما را از بین می برد و اعتماد مخاطب را خدشه دار می کند. در چنین صورتی طرف دیگر مخاطب ما نمی ماند.
باید بپذیریم که بر اثر انقلاب انفورماتیک و وجود اینترنت شکل و ماهیت روبط اجتماعی تغییر کرده. افراد در زمینه های مورد علاقه شان توسط صدها و هزاران پیام وصدا روزانه بمباران می شوند. روزانه صدها نظریه، ایده، و تحلیل مختلف را میبینند، می شنوند و میخوانند. آنها دیگر لازم نیست سراغ کسی بروند، همه سعی می کنند سراغ آنها بروند و رویشان تاثیر بگذارند. آنها مجبور نیستند مخاطب کسی باشند. رقابت سنگینی درهمه زمینه ها بخصوص پیدا کردن مخاطب و برقراری ارتباط با افراد در این دنیای مجازی وجود دارد. آنها ممکن است یکبار به تور ما بخورند و اگر چیزی که میخواهند را نبینند، دفعه بعد احتمالا روی مطالب ما کلیک هم نمی کنند ووو.
در چنین فضایی هر یک مخاطب یک غنیمت است و اگر ما نتوانیم تاثیر مثبت رویش بگذاریم، دیگری خواهد گذاشت.
آگر قرار است تاثیر منفی روی چنین افرادی بگذاریم همان بهتر که هیچ کاری نکنیم. فردی که با برخورد غیر اصولی یا پخش محتوای بد- مثل فیک نیوز- از ما تصورمنفی پیدا کرد را دیگر شاید هیچوقت نتوان تحت تاثیر مثبت قرارداد. باید با خودمان تسویه حساب کنیم. آیا در فضای مجازی هستیم تا گروهی که مدعی حمایت کردن از آن هستیم را با تاثیر مثبت گذاشتن و ایجاد جاذبه بین ایرانیان یاری کنیم یا نه اینجا هستیم تا کینه ها و نفرت شخصیمان را بدون توجه به اصول اخلاقی بیرون ریخته لایک های زیر پستهامان را بیشتر کرده و به جای یار، بارنیروی سیاسی محبوبمان باشیم؟ میخواهیم جاذبه داشته باشیم و مخاطبمان را به جمع مان اضافه کنیم یا میخوایم دافعه ایجاد کنیم و از یاران بالقوه مان بکاهیم. ما میتوانیم انتخاب کنیم که جاذبه داشته باشیم یا دافعه.
رضا شمس
No comments:
Post a Comment