چینش استراتژی بد و بدتر:
اگر میخواهی سرنگون نشوی، یا آن را به تاخیر بیاندازی، نیرویی را به عنوان جایگزین خودت برجسته کن که بدتر از خودت باشد. به نظر میرسد که این یکی دیگر از اهدافیست که خامنه ای در بازی با کارت سلطنت دنبال میکند.
تجربه آن را هم دارد.
خامنه ای با همدستی اسد، دقیقا همین خط را در رابطه با انقلاب مردم سوریه هم اجرا کرد.
وقتی تظاهرات خیابانی مردم سوریه باعث ریزش بخشی از افسران ارتش سوریه از ارتش اسد شد و آنها ارتش ازادی سوریه را تشکیل دادند، وقتی دمشق در آستانه سقوط بود، خامنه ای به همدستی مالکی و اسد چند هزار نفر از زندانیان القاعده را به یکباره از زندانهای سوریه و عراق آزاد کردند که از بین همانها داعش به سرعت پا گرفت.
پس از تشکیل داعش، ارتش آزاد سوریه هم باید با داعش می جنگید و هم با نیروهای اسد.
نیروهای اسد اما با داعش کاری نداشتند و نیروی عمده سرکوبشان را روی ارتش آزاد تمرکز داده بودند. اسد و خامنه ای در واقع داعش را به جنگ با ارتش آزاد فرستادند تا با پیروزی بر آن به نیروی عمده سیاسی تبدیل شود. (همان زمان مجله تایم در یک مقاله به همین موضوع پرداخته بود:
Why Bashar Assad Won’t Fight ISIS: (time.com/3719129/assad-
در نتیجه این سیاست داعش در بین نیروهای مخالف اسد دست بالا را بدست آورد و اسد توانست آن را به عنوان جایگزین احتمالی خودش جا بیندازد. پس از آن انتخاب مردم سوریه و جامعه جهانی بین حکومت اسد و داعش بود.
خب نتیجه از قبل معلوم بود: اسد بد ولی داعش بدتر بود، پس عقل حسابگر حکم میکرد که کسی دنبال بدتر نرود و به بد راضی باشد. خامنه ای و اسد اینگونه انقلاب سوریه را موقتا به محاق بردند.
این استراتژی توانست عمر رژیم اسد را اندکی طولانی تر کند ولی در نهایت آن را نجات نداد.
به نظر میرسد که خامنه ای همین سیاست و نحوه چینش استراتژیک نیروها را دارد در ایران و این بار، بجای داعش، با استفاده از برگ پهلوی انجام میدهد.
او از سال ۹۶ همزمان با دور اول ریاست جمهوری ترامپ از طرفی با به صحنه فرستادن رئیسی برای جراحی اصلاح طلبان خیز برداشت تا رژیم را یکدست کرده و به آن آرایش جنگی بدهد و از طرفی دیگر جنازه رضا شاه را از خاک بیرون کشید و با شعار رضا شاه روحت شاد جریان پهلوی را فعال و به عنوان یک گزینه بر سر راه جوانان و کسانیکه با جراحی اصلاح طلبان خودبخود چشمشان به بیرون از نظام دوخته میشد و ممکن بود به سمت نیروهای خطرناکی مثل #سازمان_مجاهدین_خلق_ایران بروند، قرار داد.
او بدینگونه تلاش کرد هم نیروی آزاد شده از جامعه را به هرز بدهد، هم با فرستادن پهلوی به جنگ مجاهدین برای خودش یک متحد استراتژیک بر علیه مجاهدین بسازد و هم بدیلی بدتر از خودش را بتدریج مطرح و جا بیندازد. (برای پرهیز از طولانی شدن مطلب در اینجا به همین بسنده میشود. توضیح بیشتر در مقاله 4 سال پیش نگارنده تحت عنوان: آیا رژیم سلطنت طلبی را ترویج می کند یا نه؟ اگر می کند چرا ، چگونه و به چه قصدی؟rezashams.blogspot.com/2021/11/blog-p)
و از طرفی دیگر در خارج از کشور، همزمان با تلاش وافر برای به حاشیه راندن آلترناتیو واقعی شورای ملی مقاومت، سعی کرده است با سازماندهی و فعال کردن عناصر ساواکی و لات و لمپنهای پهلوی طلب که کارشان فحاشی، تهدید و حمله به ایرانیان است رضا پهلوی را به عنوان جایگزین احتمالی خودش جا بیندازد.
هدف این بوده و هست که جایگزینی بدتر و سرکوبگرتر از خودش را به عنوان جانشین خود در مقابل جامعه قرار دهد تا شاید برخی از مردم را به آنجا برساند که بگویند: اگر قرار باشد که بعد از خامنه ای این لات و لمپنها و ساواکیهای وحشی که از همین حالا وعده قتل عام و کشتاری بدتر از خمینی را میدهند، به قدرت برسند، همان بهتر که همین خامنه ای و پاسدارانش سر جایشان باشد. این چه کاریست که یک نفر را برداریم و یکی عین یا بدتر از خودش را جایش بگذاریم.
این چیزیست که خامنه ای امیدوار است با آلترناتیو سازی از پهلوی بدست بیاورد و انقلاب دمکراتیک مردم ایران را به محاق ببرد.
البته این خط تا به حال جواب نداده و تا اکنون رضا پهلوی، با وجود تبلیغات بسیار سنگین رسانه ای، نتوانسته نه نزد ایرانیان ( برای نمونه به تعداد ناچیز ایرانیانی که به نفع رضا پهلوی در خارج به خیابان می آیند و تعداد امضاهای بیانیه وکالت دادن به او که احتمالا بیشتر آنها هم قلابی و متعلق به مالتی اکنت هاست، دقت کنید.) و نه نزد کشورهای خارجی، به جز اسرائیل، مقبولیتی بدست بیاورد.
به همین دلیل هر وقت بی مصرفی و ایزوله بودن رضا پهلوی بسیار آشکار میشود، رژیم با فرستادن چند صادراتی تازه نفس به خارج، و یا با دادن چند شعار به نفع او در برخی مناسبتها در داخل ایران، تلاش میکند به این لولوخرخره تنفس مصنوعی بدهد.
مشکل خامنه ای این است که نه ایران سوریه است و نه مجاهدین خلق ایران ارتش خلق الساعه آزاد سوریه اند.
رضا شمس
*یک توضیح کوتاه: منظور از این نوشته بیان شباهت سیاستگذاری کلان و استراتژیک خامنه ای در چینش نیروهای سیاسی در ایران و سوریه میباشد. منظور این نیست که مولفه های این چینش سیاسی هم عین هم هستند. معلوم است که داعش با رضا پهلوی، مجاهدین با ارتش آزاد سوریه، اسد با خامنه ای و شرایط سیاسی ایران با سوریه عین هم نیستند. در استراتژی خامنه ای، البته، جریان سلطنت قرار است نقشی شبیه به نقش داعش در سوریه را برایش بازی کند. از یک طرف باید بعنوان جایگزین آن را ترویج کند ولی همزمان باید طوری آن را به نمایش بگذارد که از خودش بدتر به نظر برسد. و این کار سختی برای او نبوده، چرا که جریان پهلوی طلبی در ایران ماهیتی بغایت سرکوبگر شبیه به خود خامنه ای دارد، با این تفاوت که خامنه ای و نوکرانش بدلیل شیادیت شان حداقل در علن به اندازه پهلوی طلبان بددهن و فحاش نیستند. پس فقط کافیست برای آنها میدان را باز کند تا آنها بتوانند خود را همانطور که هستند نشان دهند.
No comments:
Post a Comment