امروز کمی از شهادت مصداقی را گوش کردم. در پاسخهایش به وکیل نوری در آن نمیدانم، یادم نیست، نظر من این است زیاد بود. با چنین شهادتی هیچ قاضی یی نمیتواند حکم صادر کند. احتمالا اگر دادگاه تنها با شهادت این مزدور و یا افرادی شبیه خودش پیش می رفت نوری تبرئه میشد. این چیزی است که آقای موسوی که پرونده شکایت علیه نوری را ابتدا تنظیم کرده هم اخیرا بیان داشته. https://bit.ly/3iO1cFT
این ذهن را به اینجا میرساند که این سناریو احتمالا قرار بوده اینطور پیش برود:
1- مجاهدین به دلیل اینکه از سوی رسانه های دوست رژیم مصداقی کار چاق کن این پرونده معرفی می شد وارد این پرونده نمی شدند.
2- نوری بر اساس شهادتهای آبکی مصداقی و باندش تبرئه می شد.
3- تبرئه شدن نوری به گردن مجاهدین انداخته می شد.
4- توسط مصداقی و به کمک رانت رسانه ای که از طریق رژیم به او می رسید در سطحی گسترده با حضور او در رسانه هایی مثل من وتو، رادیو فردا و آمریکا، بی بی سی و... موضوع تبرئه نوری به وسیله ای برای شیطان
سازی از مجاهدین تبدیل می شد.
5- مصداقی سفیدسازی و قهرمان دادخواهی و نوری هم با سلام و صلوات به ایران فرستاده می شد.
6- دستگاه تبلیغاتی رژیم با تبلیغات حول تبرئه نوری به انکار جنایاتش -بخصوص جنایت 67-می پرداخت و چشم انداز به محاکمه کشیده شدن سران رژیم را کلا به لحاظ حقوقی بی پایه می کرد. یعنی به جنبش دادخواهی ضربه ای کاری وارد می کرد.
همه اینها اما تا اینجا با ورود سنگین مجاهدین به این پرونده بر سر رژیم آوار شده.
پ.ن: با گوش دادن به پاسخهای او در امروز و خواندن خاطراتش به این نتیجه رسیده ام که خاطرات مصداقی هم بخشا از متن بازجوییهای دیگر زندانیان گرفته شده. بنا به گفته آقای ژورک لاجوردی برای تهیه کتاب کارنامه سیاه متن اقرار زندانیان در بازجوییها را در اختیار او قرار میداده تا بر اساس آن اقرارها کتاب تهیه کند. به نظرم در خاطراتش هم از همان منابع استفاده کرده به همین دلیل امروز گیر افتاده بود و نمیتوانست مسقیم پاسخ پرسشهای وکلای نوری که سولات مشخص و دقیق می کردند را بدهد. چون خیلی از چیزهایی که او در کتابهایش ادعا کرده در واقع ربطی به او و خاطراتش ندارد. او احتمالا بسیاری از بخشهای خاطراتش را بر اساس آگاهی اش از پرونده های بازجویی لاجوردی و بازجویانش از دیگر زندانیان نوشته نه بر اساس چیزهایی که برای خودش اتفاق افتاده. کسی که چهار جلد خاطراتش را بخواند متوجه می شود که او در بسیاری موارد نسبت به جاها و چیزهایی صحبت می کند که اساسا خودش در آن جاها نبوده. این بدین معنی هست که او به پرونده دیگر زندانیان دسترسی داشته و احتمالا هنوز هم دارد. یک مورد که من یادم مانده این است که او هنگامی که در زندان اوین است میداند که مثلا در بیرون اطلاعات و سپاه برای بدام انداختن زندانیان آزادشده مجاهد که قصد پیوستن به مجاهدین دارند کجا و چگونه دام می گذارد و آنها را دوباره دستگیر می کند.
No comments:
Post a Comment