Monday, October 28, 2019

اندر کم و کیف ارتباط آقای پهلوی با سپاهی و بسیجی



خیرا آ قازاده حاج رضا پهلوی در یک شو سیاسی تلویزیونی فرموده اند که ایشان با کسانی در بسیج و سپاه مرتبط هستند. خوب مبارک است انشالله، بر آدم حسود لعنت. اما دو احتمال و چندین سوال.
احتمال یکم- چنین ارتباطاتی اصلا وجود ندارد و ایشان این ادعا را برای منظور دیگری مطرح کرده اند. ایشان بهتر از هر کسی می دانند که آدمهای دور وبرشان تعادل قوایی، یا بقول قدما مگسان گرد شیرینی، هستند و در صورت خالی بودن سفره با سرعت باد پراکنده می شوند؛ خالی بندی ای کرده اند و در باغ سبزی نشان داده اند تا دغل دوستان پراکنده نشوند. خوب در رابطه با ایرانیان خارج کشور که نمی توانند خشت مالی کنند چون به راحتی مچشان باز می شود ادعایی را مطرح کرده اند که سنجش درست یا نادرستی اش غیر ممکن باشد. قمپزی در کرده اند که بله ما اینیم و با جاهایی مرموز در ارتباط هستیم. یعنی که ای دغل دوستان بمانید که شیرینی در راه است.
احتمال دوم- ادعای ایشان درست است و چنین ارتباطاتی وجود دارد. اینجا چند سوال ایجاد می شود.
1- آغازگر ارتباط ایشان بوده یا آن بسیجی و پاسدار؟. ایشان می گویند مرتبطین شان در سپاه و بسیج ناشناخته می باشند پس ایشان نمی تواند آغازگر رابطه بوده باشد، چون آنها را نمی شناخته و منطقا باید بسیجی و سپاهی آغازگر ارتباط بوده باشند.
2- اگر بسیجی و سپاهی آغازگر ارتباط بوده اند به چه منظوری با ایشان تماس گرفته اند و چه می خواسته اند؟
3- پس از برقراری ارتباط چه کسی خط دهنده و چه کسی خط گیرنده بوده است؟ سهم هر کدام چقدر بوده، پنجاه پنجاه بوده، هشتاد بیست بود و...
بالاخره این وسط باید بده بستانی وجود داشته باشد. سپاهی از آقای پهلوی چه می خواسته؟ آیا این بده بستانها ربطی به ضدیتهای کورآقای پهلوی با مجاهدین هم دارد یا نه ایشان یک شب خوابیده و به ایشان الهام شده، بعد صبح برخاسته اند رفته اند تلویزیون بلومبرگ و فرموده اند که ایرانیان که ایشان هم نمایندگیشان را به عهده دارد آخوندها را بر مجاهدین ترجیح می دهند که نتیجه منطقیش این میشود که در درگیری بین آخوند و مجاهدین، ایشان و به زعم او مردم ایران کنار آخوند می ایستند چرا که منطقا وقتی کسی چیزی را بر دیگری ترجیح می دهد در درگیری بین آندو طرف آنکه آن را که ارج می داند می گیرد.
نه بنده و نه کس دیگری علم غیب نداریم که پاسخ این سوال را بدانیم ولی از آنجا که معمولا آن کسی که ارتباطی را بر قرار می کند، سعی می کند صحنه را هم خودش بچرخاند منطقی تر است که بپذیریم که سپاهی خط دهنده بوده است. ولی الله اعلم، چنین چیزهایی را فقط خدا می داند.
ایضا نه بنده ونه هیچ کس دیگری نمی توانیم بدانیم که بین ایشان و پاسدارها و بسیجیهای مرتبط با او چه بده بستانی انجام می گیرد؛ این را فقط ایشان و پاسدار و بسیجی ها و خدا می دانند ولی یک چیز برای بنده مسجل است: آنکه نقد می گیرد سپاهی و بسیجی است و آنکه نسیه می گیرد آقای رضا پهلوی است.
در رابطه با دو احتمال بالا هم، درنظر بنده، احتمال دوم محتمل تر است هر چند احتمال اول را هم نمی توان به کلی مردود دانست.
یک دلیل که احتمال دوم را تقویت می کند این است که اگر قرار بر خالی بندی صرف می بود ایشان می توانستند ارتباطشان با ارتش و حتی نیروی انتظامی را به رخ دغل دوستانشان بکشانند ولی ایشان این کار را نکردند و فقط سپاهی و بسیجی را نام بردند. پس احتمال دوم به یقین نزدیکتر است. شاید هم از نظر ایشان پاسدار و .بسیجی از ارتشی بیشتر سرباز وطن! است و ارتباط با آنها افتخار آمیزتر. خدا داند. 

No comments: