Thursday, December 12, 2013

اعتصاب غذا برای پاسداشت مدنیت

اعتصاب غذا برای پاسداشت مدنیٌت
اعتصاب غذای مجاهدین در کمپ لیبرتی و شهرهای مختلف جهان را می توان از زاویه های مختلف مورد بررسی قرار داد. مجاهدین به درستی مدعی هستند که برای احقاق حقوقشان راهی جز اعتصاب غذا که مدنی ترین شیوه مقاومت است ندارند و این اعتصاب در واقع یک فصل دیگر از مبارزه 32 ساله آنها با رژیم می باشد که بسان مبارزه مسلحانه به آنها تحمیل شده و به همین دلیل بخشی از مبارزه سرنگونی محسوب می شود.
برای محک این اعتصاب غذا قبل از هر چیز باید به موقعیت مجاهدین در عراق طی سالهای پس از اشغال عراق توسط آمریکا و نیروهای پیرامونی نگاهی انداخت. رژیمهای ایران و عراق، آمریکا و سازمان ملل نیروهای دخیل در رابطه با موقعیت مجاهدین در عراق می باشند. رژیمهای ایران و عراق هدف اعلام شده شان نابودی مجاهدین می باشد. به نظر می رسد آن چیزی که مجاهدین روی آن حساب باز کرده اند علاوه بر نیروهای خودشان، اعتماد و سرمایه گذاری بر روی مدنیت معاصر می باشد. دستاورد این مدنیت در وجود حقوق شهروندی، قانونمداری و دمکراسی و ساختارهای جهانی از قبیل سازمان ملل و نهادهای آن و بیش از همه قدرتی به نام افکارعمومی جهانی تبلور پیدا می کند. بر اساس این مدنیت قرار است روابط انسانها بر اساس ضوابط ،قراردادها، تعهدات، قوانین و قرار و مدارهای جهانی از قبیل کنوانسیونهای ژنو، بیانیه جهانی حقوق بشر و ... تعریف و تنظیم شود. این مدنیت دستاورد بشر امروزی است و خصلتی مترقی، پیش رونده و گسترش یابنده دارد و وظیفه نیروهای مترقی، آزادیخواه، دمکرات و پیشرو است که آن را پاس بدارند.
از نیروهای چهارگانه دخیل در سرنوشت مجاهدین در عراق، رژیم ایران کاملا ضد این مدنیت است. رژیم مالکی تا آنجا که به مجاهدین مربوط می شود نشان داده که کاملا با رژیم ضد مدنیت و وحشی حاکم بر ایران هماهنگ است و حتی برخوردش با مردم خودش هم بیشتر تحت تاثیر توحش ضد مدنیت رژیم ایران می باشد تا تحت تاثیر آمریکا که ولی نعمت او محسوب می شود.
به همان اندازه که رژیمهای ایران و عراق(مالکی) با مدنیت معاصر دشمنی می ورزند، آمریکا، اروپا و به خصوص سازمان ملل داعیه هواخواهی و نگهبانی از آن را دارند. در چارچوب همین مدنیت، آمریکا از سال 2003 با قرارداد ترک مخاصمه با مجاهدین امنیت آنها را تضمین کرده، به آنها موقعیت افراد حفاظت شده تحت کنوانسیون چهارم ژنو داده و پس از خروج از عراق نیز به خصوص در رابطه با رفتن مجاهدین به کمپ لیبرتی و ماندن حافظان اموال در اشرف هر بار در رابطه با امنیت آنها تضمینهایی را داده است. سازمان ملل هم جدا از مسئولیتهای عمومی اش در حمایت از حقوق پناهجویان و پناهندگان در سراسر جهان در پرونده مجاهدین در عراق یکی از طرفهای درگیر بوده است. در قرارداد رفتن مجاهدین از اشرف به لیبرتی هم  یکی از طرفهای قرارداد، هیأت مساعدت ملل متحد در عراق(یونامی) بوده و پرونده مجاهدین در عراق و به خصوص کمپ لیبرتی در واقع زیر نظر یونامی می باشد. بر اساس همان قراردادها و تضمینها 100نفر از مجاهدین در اشرف ماندند و بقیه به لیبرتی رفتند. دولت عراق به جای پایبندی به تضمینهایی که برای حفاظت از مجاهدین داده تا به حال 5 بار به کشتار مجاهدین دست زده که آخرین آن حمله 10 شهریور و کشتار جمعی52 و کروگانگیری 7 نفر می باشد.
چنین به نظر می رسد که سازمان ملل و به خصوص آمریکا، اگر نگوییم با مالکی و رژیم برای کشتار مجاهدین تبانی کرده اند، حداقل به تعهدات و تضمینهای داده شده پایبند نبوده اند. یعنی نه تنها در برخورد با مجاهدین به  ادعای خود مبنی بر نگهبانی و پاسداری از مدنیت پایبند نبوده اند بلکه آن را زیر پا گذاشته، در پیش پای یک نیروی وحشی و ضد مدنیت قربانی کرده اند و این مجاهدین هستند که برای دفاع از حقوق خودشان با اعتصاب غذا، احترام به قوانین و تعهدات امضا شده و مدنیت معاصر را به مدعیان پاسداری از آن گوشزد میکنند و بدین وسیله به نگهبانی از مدنیتی که نگهبانانش آن را پاس نمی دارند و به آن خیانت کرده اند می پردازند.
وقتی مجاهدین در چنین جایگاهی دست به اعتراض و اعتصاب غذا می زنند، هر چند هدف اولیه آنها قبل از هر چیز دفاع از حقوق خود و آزادی گروگانهایشان و محترم شمردن تعهدات، تضمینها و قراردادها از سوی آمریکا و سازمان ملل می باشد اما بسا فراتر از آن، آنها به نگهبانی و پاسداشت مدنیت معاصر و ارزشهای آن بر خواسته اند. مدنیت و ارزشهایی که حاصل مبارزات آزادیخواهانه و مترقی همه خلقهای جهان می باشد و برای بر قراریش انسانهای بیشماری در جهان مبارزه کرده، جان داده و سختی کشیده اند و این بار قرعه فال به نام مجاهدین و هوادارانشان افتاده است.
رضا شمس
یازده دسامبر دو هزار و سیزده