Thursday, March 15, 2007

خورشید ما هم در میاد

تو یکی از همین شبا
همین شبای پربلا
که تاره و سیاه سیا
خوب میدونم، مطمئنم
خورشید ما هم در میا

دو باره روز بیدار میشه
آفتاب با ماه همخواب میشه
تو کوچه های شبزده
تو دشتای کپک زده
گل اقاقی در میا
تو باغچه ی مادر بزرگ
طبق طبق
غنچه ی شادی در میا

مادر بزرگ داد میزنه
از شادی فریاد می زنه
تو سبدش نقل و نبات
بین همه پخش می کنه
می چرخه توی کوچه ها
داد میزنه ای بچه ها
شادی کنین ، کف بزنین
بهار میا بهار میا
نوروز و سبزه زار میا

آی دخترا، معلما
آی پسرا، کارگرا
آی جوونای جنوب شهر
کارتن خوابای در بدر
خشمتونو مشتش کنین
دردو فراموشش کنین
غصه وغم هرچی دارین
توی یه مشت پتکش کنین
تو فرق این شب بکوبین
خورشید خانم توی افق
منتظره که در بیا
خوب ببینید نگاه کنید
چشماتونو خوب وا کنید
راه باز کنید که در بیا
راه باز کنید که در بیا

یهار میا د، بهار میاد
لاله و سبزه زار میاد
خوب میدونم، مطمئنم
خورشید ما هم در میاد
خوب ببینید نگاش کنید
منتظره که در بیاد
منتظره که در بیاد


15 مارس 2007 رضا شمس

Wednesday, March 14, 2007

طنز/ترقه ی نظام در رفت

آلو ...آلو صدا میرسه؟
بله حاج آقا بفرمایید.
سنگ پا خودتی ؟
گفتم که بله حاج آقا بفرمایید.
الهی خناق بگیری نکبت. حاج آقا چیه احمق چرا بی مبالاتی میکنی. مگه نمیدونی استکبار احتمال داره تلفنو شنود کنه. تو اپوزیسیونی نه مامور ما. به همین زودی یادت رفته. با این حاج آقا حاج آقا گفتن همه چی رو لو میدی که.
بببخشید حاجی حواسم نبود. ببخشید دیگه تکرار نمیشه.
احمق حاجی چیه آخه حاجی هم بگی بو میبرن چقدر تو خنگی.
پس چی بگم حا حاححححا......
چرا حا حا می کنی خاک بر سر .
خوب جیم اش را تو دلم گفتم که استکبار بو نبره. تازه حالت رمز هم پیدا می کنه . خوشت اومد ح حا.
خاک بر سر تو و اون فلاحیان بی عرزه که تو رو استخدام کرد. بجای حا حا یک بارگی عر عر بکن دیگه.
من چاکر شمام. هر چی شما امر بفرمایید همان می کنم عر عر که چیزی نیست. تازه ، اگه استکبار میخواسته بو ببره تا حالا بو برده ، نگران نباشید.
خاک بر سر بازم گفتی حاج آقا. مگه با مقام عظمای رهبری صحبت می کنی که عر عر بکنی. هر وقت خدمت ایشان رسیدی عر عر کن.
دیگه تکرار نمیشه ، شما به بزرگواری ببخشید. ولی جسارت نباشه حالا این کله ی سحری زنگ زدی که چی بشه؟
احمق تو چه اپوزیسیونی هستی که حتی اخبار نظام رو هم نمی خونی.
مگه نشنیدی امروز تهران چه خبر بوده. این جوونای فریب خورده کلی ساختمون رو آتیش زدن. یک قلمش هفت تا بانکه.
عجب. عجب. یعنی اوضاع اینقدر شل و وله. شما آدمو می ترسونید حاجی.
یک بارگی بگید ترقه ی نظام در رفت دیگه.
حالا چرا تب و لرز گرفتی احمق. تو که تو فرنگ جات امنه از چی می ترسی. لابد اگه امروز تهران بودی از ترس خودتو خیس می کردی.
ما که مخلص و نمک پرورده ایم. حالا امرتونو بفرمایید. بفرمایید چه کاری از دست من بر میاد انجام بدم.
تو باید پلیتیک بزنی احمق. هنوز بعد از اینهمه سال پلیتکهای نظام رو
یاد نگرفتی؟ حیف اینقدر امکانات که ما در اختیار شما میذاریم. اگه نظام در خطر نبود کاه هم بار شما ها نمی کردیم.
حاج آقا واضحتر صحبت کنید، کمی هم خونسردیتو نو حفظ کنید. اگه استکباریون تلفنو شنود کنند، اقتدار نظام پیش شون ضربه می خوره.
احمق تو باید بگی ، این بانکا را عوامل منافقین آتیش زدن، یه خبر هم برات فکس می کنم با مهر رسمی خبر گزاری نظام . خبر تعداد بچه ها و خانمها و مردم عادی بی چاره یی که توی این اتش سوزیها شهید شدن توش هست. تو باید این اخبار را به رسانه ها بدی. تا اونا بدونن که این منافقین چقدر جنایتکارن و اونا رو از لیست تروریستی خارج نکنند. حا لا دوزاریت افتاد احمق.
عجب پلیتیکیه حاج آقا. ولی بهتره چند تا از اون بچه هایی که توسط این منافقین کوردل جزغاله شدن رو برای مداوا بیارید اروپا، اینطور تاثیر این پلیتیک خیلی بیشتر میشه. میشه یه موج تبلیغاتی راه انداخت و اپوزیسیون ایرانی رو هم بر علیه این منافقین بسیج کرد.
احمق گفتم که تو آتش سوزی شهید شدن. مگه مرده رو هم کسی مداوا میکنه. تازه کسی طوریش نشده که، این خبر رو باید بسازیم و پخش کنیم. فهمیدی؟
بله حاج آقا ولی این ایده ی بدی هم نیست ها. برای آینده پروژه ی خوبیست. چند بچه که سوختگی شدید دارن پیدا کنید بیارید اروپا برای مداوا ، ما هم اینجا به کمک اپوزیسیون طرفدار حقوق کودکان میگیم که بچه ها رو منافقین به این روز انداختن. اگه پیدا کردن بچه جزغاله شده هم مشکل باشه، حتما تو زندانهای نظام بچه ی خردسال زیاده ، بگید یه چند تاشونو اتیش بزنن بیارن اینجا دیگه.
پیشنهاد بدی نیست. اگه وضع نظام خیلی خراب شه برای آینده بد نیست این طرح رو داشته باشیم.
حاج آقا یه پیشنهاد دیگه هم داشتم.بهتره این خبرها رو هم به نوریزاده و بی بی سی و رادیو فردا مسقیما فکس کنید. تا اونها هم خبر رو پخش کنن. آخه نوریزاده و صادق صبا و این سجادی کمی از روی حسادت با من لج افتادن.
اونا فکر می کنن من نور چشمی نظامم و حسودیشون میشه.
غلط کردن که حسودیشون بشه. البته که شما نور چشمی نظامید، بذار اونها از حسادت بترکن، ما یک موی اعضاء سابق منافقین که به خدمت نظام در اومدن رو با صد تا از اونها عوض نمی کنیم. البته خب تو هم زیاد بهشون فشار نیار، اونا تو رسانه ها هستن بهتر میدونن تو حیطه ی خودشون چطور به نظام خدمت کنن. خطوط کلی رو که بهشون بدی بسه. جزعیات رو بذار به عهده ی خودشون. این نوری زاده خیلی چغولی تو رو پیش مقام عظمای رهبری میکنه، میخواد تو خارج همهکاره نظام باشه. حواست باشه زیاد جریش نکنی.
باشه حاج آقا هر چی شما بگید. ما مخلص شماییم. یه خواهش هم خدمت شما داشتم حاج آقا، اگه طرح مداوای بچه های جزغاله شده رو خدمت مقام عظما مطرح کردید، حتمن بگید که این طرح رو فلانی پیشنهاد داده. آخه میدونید من خدمت ایشون خیلی ارادت دارم.
باشه، باشه، نگران نباش. خدا حافظ 13 مارس 2007 رضا شمس